نوشته شده توسط: شکوفه
مهدی جان !
ای کاش می دانستم چشمان پاک کدامین خاک حضور سبز تو را به
تماشا نشسته است و بر نرمی قدم هایت بوسه می زند .
مولای من!
ای کاش می دانستم کدامین سرزمین غریب با وجود نازنین تو آشنایی
دارد و آغوش خویش را برای مهربانی هایت گشوده است.
یابن الحسن !
سخت است برای من که سایه تمام مردم از میان کوچه نگاهم بگذرد ،
اما پنجره چشمانم به روی خورشید زیبای تو بسته باشد و باغ دلم از
بهار صدایت بی نصیب بماند.
ای یوسف دور ازوطن!
سخت است برای من که از اشک فراقت ،بی طاقت شوم، درحالی که
مردمان تو را از خاطر برده باشند .
ای فرزند ماه های تابان !
عمری است که به انتظار طلوع تو در ساحل حسرت نشسته ایم .
قلب های تشنه ما به اشتیاق ظهور تو می تپد و کبوتران دعا ، قنوت
دست هایمان را رو به دریای خدا می برند.کی می شود موج صدای
گرم تو برخیزد و زلال قطره های ناب تو سیرابمان کند ؟
ای امید منتظران !
کی می شود که ذوالفقار تو برگردن دشمنان و منکران حق بنشیند و
پرچم عدل و دادگری ات بر فراز شهر و دیار مؤمنان سایه افکند
ای صاحب الزمان !
آیا می شود که در حرم امن تو اجازه ورود بیابیم و پروانه وار گرد وجود
مقدست طواف کنیم.
( قسمتی از معنای دعای ندبه ، موعود آذرماه 85)